در ستایش زنجموره....

ساخت وبلاگ

امکانات وب

امشب چقدر دلم برای نرگس سوخت... زن بی پناه و تنهایی بنظرم اومد که ناسازگاری و اخلاق های نا خوشایندش بیش از پیش داغون ش کرده... ناراحت شدم... دلم گاهی برای حرف زدن با رفیق کتابی م تنگ می شه اما می دونم که اون رابطه سابق دیگه پای برجا نیست.همه روابط که همیشه همون طور که هستن و توقع داریم باشن نمیمونند بموازات تغییر آدم ها تغییر می کنند... نمی دونم... دیشب این موقع بیمارستان بودم... چه حال و هوای غریبی داشت ... امیدوارم همه چی رو به راه شه... انگار توان مبارزه م کم تر شده فکر نرگس از سرم بیرون نمی ره چرا مهدی کتکش زده بود... ناراحت شدم... در ستایش زنجموره.......
ما را در سایت در ستایش زنجموره.... دنبال می کنید

برچسب : maybe 7 letters,maybe 7 weeks pregnant,maybe 7, نویسنده : zanjamooreo بازدید : 163 تاريخ : چهارشنبه 31 شهريور 1395 ساعت: 6:50

رفاقت ، اهلش رو می طلبه... داشتم به این فکر می کردم... یاد اون آیه قرآن افتادم، تردوا اماناتها الی اهلها رفاقت هم بی شباهت به یک امانت نیست دست اهلش نیفته، درد هایی رخ می ده که از صدتا دمل چرکین هم چرکین ترند... حافظ راست می گفت... نه هرکه چهره بیفروخت، دلبری داند... نه هر که اینه سازد سکندری داند... نه هرکه طرف کله کج نهاد و تند نشست کلاهدار ی و آیین و سروری داند ... مانا هم راست می گفت با مرد جماعت نمی شه رفاقت کرد ، چون یا می خوان تصاحب ت کنن یا رهات... خودشم میگفت، که ه.خودخواهه و هم خدا رو می خواد هم خرما رو در مورد من... بیدل، شعری*  که سرودی بی نهایت زیباست... اما، در ستایش زنجموره.......
ما را در سایت در ستایش زنجموره.... دنبال می کنید

برچسب : 6pm,6,60 minutes,6abc,69,60 days in,6 flags,666,679 lyrics,69 news, نویسنده : zanjamooreo بازدید : 144 تاريخ : پنجشنبه 25 شهريور 1395 ساعت: 21:18

خونه، تنهام... نمی دونم شاید هم تنهایی ه که پر شده توی خونه... امروز داشتم به مردنم فکر می کردم... به آدم هایی که فرصت خداحافظی با عزیزانشون رو نداشتن... پدرم،مادرم،برادرم،خواهرم،رفیقم،عشقم،دوستم،همسایه م،همکارم من دیگه فردا وقت رفتنم ه ، دیگه نمی بینمتون خداحافظ.... نمی دونم خوب ه یا تلخ که آدم این فرصت رو داشته باشه... اما فکر کن حتی خداحافظی با خودم...کتاب هام...روح پراگ، هرابال، بورخس، حافظ،خیام ، نیما و شاملو و سهراب ...آره این حق من ه... به مامان گفتم فردا نمیام خونه حاج خانوم و ناراحت شد ...حوصله این مهمونی ها و جمع ها رو ندارم...دوست دارم تنهایی بزنم از خو در ستایش زنجموره.......
ما را در سایت در ستایش زنجموره.... دنبال می کنید

برچسب : 538,50 shades darker,50 cent,538 polls,5 below,5,50 shades of grey,5 guys,5 seconds of summer,5 km to miles, نویسنده : zanjamooreo بازدید : 166 تاريخ : پنجشنبه 25 شهريور 1395 ساعت: 14:02

دلم طوفانی ه...شاید هم ابری نمی دونم... دلم گرفته... دوست داشتم می رفتم پیش رفیق کتابی م و باهاش حرف می زدم... بهش می گفتم دلم گرفته...از ناراحتی م از گرفتگی م از حرف‌های امروز بابا که تا جیگرم رو سوزوند.. اما رفیق م از زنحموره خوشش نمیاد... خلقم تنگ می شه وقتی دل گرفته ام و رفیق م دیگه تحمل م رو نداره...تا بهش بپرم غمگین میشه و برای حفظ غم روزها روزه سکوت می گیره... تصمیم گرفتم همیشه بهش لبخند بزنم وقتی نمی خواد اون طور هستم من رو بپذیره منم اصرار نمی کنم خودم باشم دوست ندارم دلی ازم بشکنه وقتی به فردایی اعتماد نیست... بابا ازت معذرت می خوام...ولی لطفا بی انصافی نکن. در ستایش زنجموره.......
ما را در سایت در ستایش زنجموره.... دنبال می کنید

برچسب : 123movies,13 hours,1,15 septembers later,14th amendment,12 monkeys,1800flowers,10 commandments,1984,1800 contacts, نویسنده : zanjamooreo بازدید : 150 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 22:19

خوشحالم اینجا رو ساختم...

وقتی با خودم حرف می زنم حالم خوب می شه مثل وقتی که می نویسم...

از وقتی یادم میاد با خودم حرف می زدم...

خودم رو صدا می کردم

متقاعدم می کردم

دعوام می کردم

دلداری م می دادم...

آهو جان ناراحت نباش...

آهو واقعا ازت انتظار نداشتم...

آهو غصه نخور خدا باهاته منم هستم...

آهو جان هول نشو

آهو چته...

هنوزم این عادتم رو ترک نکردم...

توی خونه راه می رم و دو شخصیتی می شم بی اون که اون لحظه حواسم باشه با خودم دیالوگ می کنم :)

در ستایش زنجموره.......
ما را در سایت در ستایش زنجموره.... دنبال می کنید

برچسب : 2016 calendar,29 rooms,2016 movies,24 hour fitness,21 pilots,2014 weezer single,21 day fix,23 and me,2048,21 savage, نویسنده : zanjamooreo بازدید : 162 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 22:19